چرخش های غیرمنتظره راسل شفر را به سمت شغلی پربار و در سطح اجرایی سوق داد. راسل شفر اولین کسی است که اعتراف می کند که دوران حرفه ای او دارای پیچ و خم های زیادی بوده است که بسیاری از آنها غیرمنتظره و غیر متعارف بوده اند. اما مطمئناً او را در مسیر درست هدایت کرده اند، زیرا امروز او معاون اجرایی استراتژی و برنامهها در Disability:IN است.
این سازمان “منبع غیرانتفاعی پیشرو برای گنجاندن ناتوانی در کسب و کار در سراسر جهان است.” Disability: IN شبکه ای متشکل از بیش از 500 شرکت دارد که با آنها برای ایجاد محیط های کاری فراگیرتر و عادلانه تر و ایجاد فرصت هایی برای افراد دارای معلولیت کار می کنند. راسل همچنین در هیئت امنای APH خدمت می کند.
او می گوید: “من در Disability:IN حضور دارم، زیرا به قدرت تحولبخش این سازمان اعتقاد دارم”، او میگوید. “فکر میکنم راز موفقیت ما تیمی از متخصصان مستعد و متعهد است که به طور مستقیم بر روی کمک به تمام شرکای ما در پیشرفت در مسیر شامل شدن افراد معلول تمرکز دارند.”
پاسخ به یک سری از چالشهای غیرمنتظره
اگر راسل در اواخر 20 سالگی بینایی خود را به دلیل رتینیت پیگمانتوزا (RP) از دست نمی داد، ممکن بود حرفه او مسیر دیگری را طی کند. وقتی اولین بار در سن 10 سالگی بیماری او تشخیص داده شد، پزشکان گفتند که او تا 40 یا 50 سالگی نابینا نخواهد بود.
اینطور نیست که RP بتواند راسل را از حرفه ای که در آرزویش بود باز دارد: نویسندگی و ارتباطات. در جوانی، او در صبحانه های آخر هفته با والدینش مشتاقانه روزنامه می خواند و در دبیرستان روی روزنامه دانش آموزی کار می کرد. راسل وقتی کالج را شروع کرد، دوره مقدماتی ارتباطات را گذراند که او را به سمت رشته ارتباطات سوق داد. از آنجا که او از تجارت و بازاریابی نیز لذت می برد، راسل در نهایت با درجه ممتاز در رشته مدیریت بازرگانی و هنرهای ارتباطی فارغ التحصیل شد.
او میگوید: «چیزی که بیش از هر چیز مرا همیشه مجذوب خود میکرد این بود که چگونه یک داستان خوب را به دیگران بگویید. با خودم گفتم چه قرار باشد روزنامهنگار بشم یا در روابط عمومی کار کنم، میخواستم با کلمات مردم را آگاه کنم و تحت تأثیر قرار دهم.»
او میگوید، وقتی در آگوست 2001 فارغالتحصیل شد، “آمادهام تا با طوفانی جهان را به تسخیر خودم درآورم”. اما ماه بعد، در 11 سپتامبر، کل جهان تغییر کرد.
او میگوید: “خود را در رقابت با افرادی که ده سال تجربه داشتند در سطح ورودی پیدا کردن شغل مییافتم”. با این حال، راسل ادامه داد به گشتن دنبال فرصتهای شغلی. در حین کار در یک فروشگاه خردهفروشی، او یک “کارآموزی با افتخار” در حوزه ارتباطات برای یک سازمان غیرانتفاعی محلی داشت و سپس در یک سازمانی که به افراد نابینا یا با بینایی کم خدمات ارائه میکرد، کار کرد.
در همین حال، او به عنوان یک نویسنده ورزشی به شغلی پارهوقت روی آورد – بخش روزنامهای که همیشه در جوانی خود اول میخواند – و تصمیم گرفت به روزنامهنگاری فکر کند. فردی با راسل تماس گرفت و درباره یک شغل به عنوان ویراستار ورزشی در یک روزنامه روزانه که به سختی حقوقی برای زندگی کردن پرداخت میکرد صحبت کرد.
“من میخواستم یک شغلی پیدا کنم که در نهایت به من اجازه دهد تا خانوادهام را حمایت کنم”، او میگوید، “بنابراین من پرونده روزنامهنگاری را بستم و روی ارتباطات شرکتی و روابط عمومی متمرکز شدم.”
یافتن فرصت ها در مکان های غیرمنتظره
این تصمیم بسیار هوشمندانه بود. راسل مشاغلی در زمینه ارتباطات و تبلیغات را پیدا کرد و در نهایت توسط Walmart استخدام شد و در آنجا هفت سال به عنوان مدیر ارتباطات گذراند.
راسل میگوید: “من تازه کار در والمارت را شروع کرده بودم که بینایی من شروع به فروپاشی کرد – و در همان زمان برای اولین بار میخواستم پدر شوم – و از نظر جهتگیری و تحرک یا فناوری کمکی هیچ مهارتی نداشتم. من بسیار خوش شانس بودم که شرکت والمارت مزایای کمک زیادی به کارمندان میداد، که به من اجازه داد با یک مشاور صحبت کنم و حمایت دریافت کنم.”
او اعتراف می کند که بیشتر از خود نابینایی با عوارض احساسی از دست دادن بینایی خود دست و پنجه نرم کرده است. او همچنین اعتماد به نفس خود را برای صحبت کردن به جای خود یا دیگران از دست داد، که بهویژه بهعنوان یک ارتباط دهنده برایش آزاردهنده بود. اما از طریق خدماتی که از والمارت دریافت کرد، اتفاق قابل توجهی افتاد.
راسل میگوید: “در پی یافتن حمایت، در واقع چیزی را یافتم که به نقطه محوری در حرفهام تبدیل میشد.”
او با گروه منابع کارمندان ناتوانی Walmart درگیر شد، که به او کمک کرد تا صدای خود و صدای حمایت از دیگران را به دست آورد.
راسل همچنین در سال 2012 پس از هفت سال اقدامی غیرمتعارف را انجام داد و زمانی که او و همسرش دومین فرزند خود را به دنیا آوردند، والمارت را ترک کرد تا پدری خانه نشین شود. به علاوه، او میدانست که به جهتگیری و تحرک (Orientation & Movement) و آموزش فنآوری کمکی برای برتری واقعی در کار نیاز دارد.
راسل دو سال بعد به والمارت بازگشت و در چهار سال سه بار ترفیع گرفت. او می گوید: ” اگر خودم را کنار نمی گذاشتم، هرگز نمی توانستم به آن برسم.”
رسیدن به ارتفاعات جدید از طریق سخت کوشی و اصالت
راسل در ابتدا در سمت ارشدی در امور شرکتی به والمارت بازگشت و استراتژی شرکتی والمارت و ارتباط با ذینفعان را برای افراد دارای معلولیت و حوزه های انتخابیه سالخورده مدیریت کرد.
در طول این مدت، والمارت یک مدیر جدید به نام بن حسن استخدام کرد. در طی چهار سال بعد، راسل توانست به عنوان مدیر ارشد – فرهنگ جهانی، تنوع، عدالت و شاملیت، خود را به سمت بالاتری منتقل کند.
راسل می گوید: «من در زمان مناسب در مکان مناسب بودم. «و زمانی که از تلاش برای پوشش معلولیت خود دست کشیدم و به هویتم متمایل شدم، حرفه من واقعاً اوج گرفت. به همین دلیل است که من طرفدار بزرگی برای افشای ناتوانی شما در زمان مناسب هستم.»
در سال 2022، راسل وضعیت شغلی خود را بررسی کرد. او میگوید دلایل قانعکننده زیادی برای ماندن در والمارت وجود داشت، اما او همچنین این شانس را دید که کشف کند چه چیز دیگری در آنجا وجود دارد.
این در نهایت او را به سمت Disability:IN سوق داد – سازمانی که او سالها با آن آشنایی داشت و روابط والمارت را با آنها مدیریت میکرد.
راسل میگوید: «من این را یک امتیاز بزرگ میدانم که اساساً به کاری که در والمارت انجام دادم، تلاش میکنم فضاهای کاری عادلانهتر و فراگیرتری برای همه ایجاد کنم. “این فرصتی بود که نمی توانستم از دست بدهم و هر روز رویایی است که به حقیقت می پیوندد.”
منبع: